RTM | Read the Market
آر تی ام یک روش تحلیل تکنیک است که بر اساس عرضه و تقاضا پایه گذاری شده است. در روش تکنیکال RTM به دنبال پیدا کردن نقاط بهینه ورود و خروج در مارکت بر اساس حرکات بزرگان مارکت خواهیم بود. این روش توسط If Myseis پایه گذاری شده است. البته شخصی پارسی به نام سلمان انفرادی نیز در این حوزه صاحب نظر میباشد و نظرات او تاثیرات قابل توجهی در سبک پرایس اکشن RTM خواهد داشت. در این سبک بدبینی و هوشیاری معامله گر در بالاترین سطح قرار دارد. تا زمانی که نحوه تفکر تریدرهای آماتور را ندانید، نمیتوانید از این روش استفاده کنید. در تکنیکال به سبک آر تی ام گرفتن یک ریوارد به ریسک 100 کار سختی نیست و امکان پذیر است. اما بدون داشتن سابقه 5 ساله در مارکت و بک تست استراتژی غیر ممکن خواهد بود. نکته بعدی که باید مدنظر قرار دهید، وجود افراد متقلب در این حوزه میباشد که تعداد بسیار زیادی دارند و روز به روز نیز بیشتر میشوند. دقت کنید که هیچ کس به شما اسرار پرایس اکشن آر تی ام را نخواهد گفت. بلکه یک سری اصول اولیه و قوانین به شما آموزش میدهد و سپس شما با ژورنال نویسی باید آن ها را به دست آورید. در این صورت میتوانید به نتایج بسیار بالایی دست پیدا کنید. همچنین در نظر داشته باشید که این روش از پرایس اکشن در تایم فریم زیر یک ثانیه، به دنبال سفارشات پنهان شده است. به همین دلیل استفاده از ابزار والیوم تریدینگ در بازار متمرکز نتایج بسیار خوبی دارد. در ادامه مهمترین اهداف و تکنیکهای RTM را بررسی خواهیم کرد.
مزایای و معایب rtm چیست؟
این سبک از تکنیکال مانند هر سبک دیگری مزایا و معایبی به دنبال دارد. اما مزایای آن را کسی تجربه میکند که به صورت اصولی در مارکت قرار گرفته است و معایب آن را نیز کسی تجربه خواهد کرد که با خیال پردازی و یک شبه پولدار شدن به مارکت راه پیدا کرده است.
مزایای RTM چیست؟
- دقت فوق العاده بالا و به دست آوردن ریسک به ریوارد عالی
- در هر بازاری که قابل استفاده است و دستکاری قیمت را به وضوح نشان میدهد
- نقاط ورود و خروج آن بهینه است که سرمایه گذاری از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود
- مدیریت ریسک بر اساس هر استراتژی امکان پذیر است!
- به لحاظ ذهنی اعتماد به نفس تریدر را افزایش میدهد
- برای تریدرهایی که از سبک معمولی خسته شده اند، یک جامپ سود آوری ایجاد خواهد کرد
- انعطاف پذیری این سبک بسیار زیاد است و در هر تایم فریمی قابل استفاده میباشد
- تحلیلگر میتواند به صورت چند بعدی تحلیل کند و قرار نیست صرفا روند قیمت را شناسایی کند
- بازدهی معاملات در 100 معامله با هر ریسک به ریوارد مثبت خواهد بود
- نقاط تصمیم گیری بازار را شناسایی میکند که در تحلیل فاندامنتال شناسایی آن بسیار حائز اهمیت خواهد بود
- بی نیازی کامل نسبت به اخبار خواهید داشت، چرا که همگام با بزرگان بازار وارد خواهید شد
معایب RTM چیست؟
- متاسفانه این سبک تحلیلی اجزایی مانند چرخ دنده یک ساعت دارد، اگر یک بخش به درستی درک نشود تحلیل از اعتبار خارج میشود
- با توجه به این که مولتی تایم فریم بازار بررسی میشود، مدت زمان بسیار زیادی را هر تحلیل نیاز دارد.
- افرادی که تجربه کافی ندارند، برای تحلیل مولتی تایم فریم اشتباهات بسیار زیادی انجام میدهند و این موضوع منجر به ضرر جدی آن ها خواهد شد.
- منابع این حوزه به نسبت دیگر منابع محدود است و شناسایی آن ها زمانبر و سخت میباشد
- به دلیل ریسک به ریوارد مناسب اساتید بسیار زیادی آن را تدریس میکنند که نزدیک به 80 درصد آن ها اصلا درک مناسبی از آر تی ام ندارند
- رعایت قوانین روانشناسی بازار در آن امری بسیار سخت است و همین امر نیز به صورت قابل توجهی روی عملکرد تریدر تاثیر دارد. به همین دلیل است که سابقه معامله گری تریدر برای تحلیل بسیار حائز اهمیت است.
- بعد از مدت کوتاهی تریدرهای موفق در سبک آر تی ام به صورت تک بعدی به مارکت نگاه میکنند و کاری به اخبار فاندامنتال ندارند.
- صادقانه این روش از تحلیل تکنیکال، نیاز به ابزار تخصصی دارد و بدون آن درک مارکت بسیار سخت میشود. دقت کنید که کوچکترین شدو کندلی که به جهت دستکاری قیمت زده شود، روند تحلیل را برعکس میکند.
تفاوت RTM و ICT چیست؟
امروزه برخی از اساتید سودجو مباحثی را تحت عنوان RTM پیشرفته به نام ICT عنوان میکنند که از اساس اشتباه است. اولین و مهمترین نکته ای که باید مد نظر قرار دهید، مبدع این دو روش میباشد که کاملا با یکدیگر تفاوت داشته و حتی دیدگاه خوبی نیز نسبت به یک دیگر ندارند. در ادامه مهمترین تفاوت های دو دیدگاه را بررسی خواهیم کرد.
تحلیل در مقابل ستاپ
از نظر آر تی ام قیمت یک حرکت کامل پویا بوده که به سادگی قابل تشخیص نیست. به همین دلیل باید مسیر قیمتی تحلیل شود و بر اساس رفتار بزرگان بازار وارد شویم. در این سبک، از چند ستاپ نیز نام برده میشود که بدون تحلیل امکان استفاده نخواهد داشت. اما در آی سی تی شرایط کاملا متفاوت است. از نظر مایکل که مبدع این روش میباشد بازار در یک کانسپت ثابت همواره در جریان بوده و میتوان بر اساس یک سری الگوی قیمتی وارد معامله شد. دقت کنید که این دو سبک تحلیلی نقاط اشتراک بسیار زیادی دارند، اما اساس و استراتژی کاملا متفاوتی در نقاط ورود و خروج خواهند داشت.
ابزار فیبوناچی در مقابل دیدگاه بدبینانه
در آی سی تی ابزار فیبوناچی به عنوان یکی از ابزار بزرگان بازار شناخته میشود. این سبک از تحلیل در الیوت نیز کاربردهای بسیار زیادی دارد. زمانی که چندین سطح عرضه و تقاضای خوب شناسایی میشود، مهمترین تاییده فیبوناچی خواهد بود. اما در روش تحلیل RTM شرایط کاملا متفاوت است. او کاری به فیبوناچی و لول های مختلف آن نخواهد داشت. بلکه به دنبال جایی است که افراد بیشترین اشتباه را میکنند که آن را به عنوان Max Pain Level یا MPL میشناسد. از نظر آر تی ام باید جایی وارد شویم که استاپ معامله گران خورده است، اما از نظر ای سی تی باید جایی وارد شویم که معامله گران هوشمند وارد مارکت شدند.
نوع آموزش خصوصی در مقابل نوع آموزش عمومی
با توجه به پیچیدگی بسیار بالا و همچنین نیاز به بک تست طولانی روش RTM به صورت عمومی آموزش داده میشود. برای این روش یک ژورنال معاملاتی موجود است که هرکس میتواند با بررسی آن ها راز مارکت را شناسایی کند. البته که یک سری انجمن اختصاصی نیز وجود دارد که در تحلیل به شما کمک بسیار زیادی خواهد کرد و حتی هزینه ای نیز از شما دریافت نمیکند. اما در طرف مقابل، آموزش های عمومی ICT کاملا محرمانه است و باید توسط خود مایکل انجام شود! بگذریم که امروزه همه شاگرد خصوصی او بودند و از این روش به خوبی آگاهی دارند. اما در واقعیت شرایط به نحوی دیگر رقم خواهد خورد.
مهمترین اصطلاحات RTM
آر تی ام یک سری اصطلاحات عمومی دارد و یک سری اصطلاحات تخصصی که در این بخش بررسی خواهیم کرد. اصطلاحات عمومی آن همان ادبیات تکنیکال است که در مورد کندل، ریوارد به ریسک، تایم فریم، پیوت، شکست سطح و ... صحبت میکند. اما اصطلاحات تخصصی آن کاملا متفاوت است.
DP or Decision Point
یکی از مهمترین بخشهایی که در آر تی ام با آن سروکار داریم و مبنای تصمیم گیری ما قرار می گیرد، نقاط تصمیم گیری بازار یا دی پی میباشد. سرنوشت بازار و ریز موجهای کوچک و بزرگ بواسطه این بخش مشخص خواهد شد. به تصویر زیر نگاه کنید، در تصویر زیر یک منطقه سبک رنگ به نام دی پی وجود دارد. در این منطقه تصمیم گرفته شده است که یک سطح مهم و سقف قبلی رد شود. این منطقه در آینده نیز امکان واکنش دادن دارد. در صورتی که واکنش خوبی برای این منطقه ثبت نشود، یک لول ایگنور شده به وجود خواهد آمد که تاثیر قابل توجهی خواهد داشت. دقت کنید که در شناسایی نقاط تصمیم گیری تایم فریم بالاتر و تایم فریم پایینتر بسیار مهم است. امکان دارد که این حرکت روی یک فلگ معتبر انجام شده باشد.
Flag Limit
یکی از مهمترین بخش های چارت که روی آن میتوان معامله با احتمال برد بالا انجام داد، فلگ لیمیت میباشد. زمانی که یک روند صعودی و نزولی شکل میگیرد، قیمت نیاز به استراحت دارد. این استراحت بین دو فلگ لیمیت انجام خواهد شد. نفوذ به داخل هر فلگ لیمیت خبر از شروع یک روند جدید می دهد. به تصویر زیر نگاه کنید، در تصویر زیر یک فلگ نزولی داریم که در آن منطقه 1 و 2 را به عنوان فلگ لیمیت میشناسیم. زمانی که نقطه 2 فلگ به سمت بالا شکسته شد، میتوانیم تا منشاء حرکت فلگ با آن همراه باشیم.
Ignore LVL
یکی از مهمترین مواردی که در آر تی ام باید مدنظر قرار دهید و روی آن کار کنید، لولهای نادیده گرفته شده است. برخی مواقع سطوح عرضه و تقاضای قوی پیدا میکنید که احتمال پاسخ دادن آن بالای 80 درصد است. در این صورت روی پوزیشن ها وارد معامله خواهید شد، اما قیمت به آن احترامی نمی گذارد و با یک حرکت قابل توجه سطح را پشت سر خواهد گذاشت. در این مواقع قیمت به لول پین شده، در جهت مقابل واکنش میدهد. برای درک بهتر به تصویر زیر نگاه کنید.. در تصویر اول نمای 1 دقیقه فلگ لیمیت را مشاهده میکنید که تاییدیه آن نیز صادر شده است و هنگام ریزش بازار منتظر واکنش مثبت هستیم. به دلیل اخبار اقتصادی قوی که برای دلار آمریکا آمده است، قیمت به سطح مذکور واکنش نشان نمیدهد.
نادیده گرفتن این سطح در تایم 4 ساعته کاملا مشهود است و شتاب قیمت نیز آن را تایید میکند. اما نکته بسیار مهم، وجود سفارشات در جهت مخالف میباشد. این سطح حاوی معاملات خرید بسیار زیادی می باشد که از پوزیشن خارج نشده است. برای اینکه معاملات بتوانند نقدینگی لازم برای خرید را فراهم کند، نیازمند جریان سازی جدید و تغییر روند مارکت میباشد. تریدرهای عادی با دیدن ایگنور لول و همچنین واکنش نزولی 4 ساعته فکر میکنند که روند تغییر کرده است و به فروش فکر میکنند غافل از اینکه خریدار اصلی تمام این مدت صبر کرده است تا پوزیشن خود را تکمیل کند. شاید نکات این بخش اندکی گیج کننده باشد که کاملا هم طبیعی است. در صورتی که روی مباحث عرضه و تقاضا کار کنید، درک بهتری نسبت به این موضوع پیدا خواهید کرد.
گره معاملاتی | Kink
یکی دیگر از مباحث آر تی ام که شاید کمتر کسی به آن توجه کند، موضوع گره معاملاتی است. زمانی که منطقه عرضه و تقاضا در تایم فریم پایین تشکیل میشود و دلیل آن مشخص است، گره معاملاتی نامیده میشود. دقت کنید که گره معاملاتی در تایم بالا قابل مشاهده نیست. اگر به تصویر بالا نگاه کنید ایگنور لول ما یک گره معاملاتی قوی می باشد که نادیده گرفته شده است. گره معاملاتی میتواند در چند فرمت مختلف به نام Qm LVL، LS Kink، Rs Kink، Cp LQ و ... یافت شود. نکته بسیار مهمی که باید مد نظر قرار دهید، گره معاملاتی در مناطقی یافت میشود که حجم معاملات بالا است. چرا که این مناطق پنهان کننده قیمت هستند و میتوانند به تریدرهای آماتور را گمراه کنند.
در تصویر بالا یک گره معاملاتی مشاهده خواهید کرد که به نظر شما اهمیت چندان زیادی ندارد و شاید یک معامله چند پیپ در اختیارتان قرار میدهد. اما اگر ساختار مارکت را بررسی کنید، متوجه خواهید شد که این گره معاملاتی در تایم فریم 1 تا 15 دقیقه نقش بسیار مهمی بازی میکند. حال در تصویر زیر عملکرد آن را در تایم 4 ساعته مشاهده میکنید. اما در تصویر دوم مشاهده میکنید که پوزیشنی با سود 170 پیپ در انتظار شما بود. دقت کنید که گرفتن چنین حرکاتی در مارکت کار ساده ای نیست و باید اهمیت گره را در تایم بالاتر بررسی کنید، در غیر این صورت با چالش های بسیار زیادی روبرو خواهید شد.
در این پست آموزشی به صورت اجمالی در مورد سبک RTM صحبت کردیم. دقت کنید که آر تی ام یک سبک معاملاتی نیست که بتوانید با یک جزوه آموزشی اساس آن را یاد بگیرید. آر تی ام یک نوع تفکر استراتژیک است که در مارکت به دنبال انجام حرکات خلاف نظر تریدرهای عادی میباشد. یکی از مهمترین دلایلی که تریدرهای سبک RTM به دیگر روشها مانند ایچیموکو، الیوت، پرایس اکشن کلاسیک و ... تسلط دارند، درک دیدگاه آن ها است. مدیریت سرمایه و تعهد به روانشناسی بازار برای متخصصین این حوزه از اهمیت بسیار زیادی برخوردارمی باشد. لازم به ذکر است که تریدرهای RTM کار، بیش از اینکه بخواهند وقت خود را در اینستاگرام بگذراند به دنبال مدیریت سایت شخصی خود هستند. اگر به این سبک علاقه دارید به شما پیشنهاد میکنم که سراغ سایت شخصی ایف و یا دست نوشته های سلمان انفرادی بروید. این سبک معاملاتی زمانی ارزشمند است که بر اساس تجربیات شخصی خود شما شخصی سازی شده باشد. به عنوان مثال من در سبک آر تی ام از واگرایی و اندیکاتور ایچیموکو برای بررسی فلت های مهم استفاده میکنم. یک شخص دیگر ممکن است که از موج شماری برای به دست آوردن تارگت استفاده کند. بدون ژورنال نویسی و تمرین هیچ سبکی سود ده نخواهد بود. اگر بتوانید به این سبک مسلط شوید، موسسات مالی مختلف برای شما سر و دست شکسته و خواهان شما هستند. چرا که این سبک ساده نیست و گاهی تحلیل یک جفت ارز، چندین روز از شما زمان خواهد گرفت. اگر یک بخش ساده را اشتباه کنید، کل مارکت از دست شما خواهد رفت. در صورتی که تجربه استفاده از این روش را دارید، خوشحال میشویم که در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.